✍یادداشت
مهدی فتاحی دارنی
دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه و مدرس مراکز علمی کاربردی
جنگ ۱۲ روزه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و مردم سلحشور ایران نه فقط یک درگیری نظامی، بلکه پدیدهای اجتماعی بوده که ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را تحت شعاع قرار داد و توان دفاعی کشور را در جهان زبانزد کرد.
جامعهشناسان جنگ را به عنوان بحرانی جمعی تحلیل میکنند که سرمایههای اجتماعی ،اعتماد و همبستگی را تضعیف یا در مواردی بازتعریف میکند و اما در جنگ ۱۲ روزه همبستگی و اتحاد بین ملت،دولت و رهبری ایران پیش از پیش تقویت و محکم تر شد.
در نظریه های جامعه شناسان جنگ مرزهای هویتی را تشدید میکند و گاه به خشونتهای داخلی دامن میزند و اما در این جنگ ۱۲ روزه تلاش دشمن صهیونیست ایجاد تفرقه ی داخلی در بین مردم و حاکمیت بود که با آگاهی سیاسی و اتحاد مردم این راهبرد دشمن به قدرت بیشتر و حمایت مردم از سرزمین شان تبدیل شد.
در موقعیت کنونی پس از جنگ، جامعه باید به سمت بازسازی و تابآوری پیش رود و می توان گفت که کلید این گذار، پرهیز از بازتولید و بازنمایی گفتمانهای جنگ و آسیب های تحمیلی و تمرکز بر آیندهسازی و پیش بینی راهبردهای بعدی دشمنان است.
گاهی این نوع جنگ های کوتاه مدت، جامعه را میسازد و به مسئولان و افراد جامعه کمک می کند تا با آسیب شناسی نقاط ضعف و قوت کشور در صدد توسعه هر چه بیشتر زیرساخت ها،در جهت خدمت بیشتر سیاست گذاران به آحاد مردم باشد.
بر اساس دیدگاههای جامعهشناسی برای شرایط پس از جنگ حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی در بین افراد جامعه بسیار موثر است.
جامعهشناسان تأکید میکنند که جنگهای مدرن اغلب با هدف تضعیف سرمایههای اجتماعی،اعتماد، همبستگی، و هنجارهای جمعی طراحی میشوند که شکل جنگ ۱۲ روزه ی دشمن بر همین اساس شکل گرفته بود.
پس از این جنگ، بازسازی این سرمایهها از طریق تقویت تعاملات پیشبینی پذیر، احترام متقابل بین حکومت و مردم و ارزشهای مشترک ضروری است، بویژه نقش نهادهای مدنی ،سازمان های مردم نهاد و رسانهها در ترمیم اعتماد عمومی اقشار مردم نقشی حیاتی دارد.
در شرایط گذار از جنگ که دوره خاکستری نامیده شده، راهبردها باید به سمت فعالشدن طبقه دانشگاهی، روشنفکران و گروههای منتقد در نقد متجاوز و نه نظام سیاسی داخلی هدایت شوند و این تفکر ملی ،نشانهای مثبت برای تمرکز بر دشمن خارجی و ایجاد رویه وحدت ملی است .
حال جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و دفاع مشروع نیروهای مسلح ایران و مردم کشور تأثیراتی بر روان افراد جامعه خصوصا قشر آسیب پذیر گذاشته و احساساتی از جمله اضطراب و سوگ عزیزان را به همراه داشته است،که نیاز است شرایطی فراهم گردد تا مردم به زندگی عادی و امنیت روانی سابق بازگردند، ایده ی محدودکردن اخبار منفی و حفظ روال عادی زندگی برای ایجاد ثبات در این زمینه بسیار موثر است.
همچنین تلاش بیش از پیش دولت در بازسازی اقتصادی و عدالت محور در بین کلیه ی اقشار آسیب پذیر جنگ می تواند به تسکین آلام بوجود آمده کمک کند.جنگی که بخش ناچیزی از ساختارهای اقتصادی مردم را دگرگون کرده و منجر به جابجایی ثروت شده است باید به کمک دولت و نهادهای حمایتی در توزیع عادلانه بازسازی ویرانی ها در بودجه و منابع در نظر گرفته شده، توجه شود تا شکافهای اجتماعی تشدید نشوند.
شرایط حساس کنونی وضعیتی بین جنگ و صلح است که خصومت در میان طرفین وجود دارد و این موضوع پیچیده تر و خطرناکتر از شرایط جنگی است.
تلاش دشمن در جهت فعال کردن مزدوران تروریست، ایجاد رعب و وحشت از طریق ترور هدفمند، از جمله مواردی است که هدف دشمن متخاصم در این بازه زمانی است و نیاز است کلیه ی افراد جامعه از سطح هوشیاری بالایی برخوردار باشند.
در شرایط کنونی پرهیز از گفتمانهای خشونت زای داخلی،باید از اولویت های همه مسئولان و مردم باشد،چرا که جامعه نیاز به فضایی دارد که از مجادلات نفرت انگیز داخلی و قطبیسازی دوری نماید.
گفتوگوهای سازنده و تقویت روایتهای مشترک و امید بخش میتواند به انسجام ملی کمک کند .
وجود رهبری فرزانه و مقتدر و ایدئولوژیهای انسجامبخش همیشگی ایشان به نظام و مردم، مانند عدالتخواهی و دفاع از میهن همواره جامعه را در مسیر بازسازی هدایت کرده است.
در نهایت می توان گفت:
جامعهشناسی سیاسی و اقتصادی نشان میدهد که دوران پس از جنگ نیازمند ترکیبی از تابآوری فضای روانی ،بازسازی نهادهای اجتماعی،فرهنگی و نظامی ،همچنین سیاستگذاری عادلانه در کمک به خسارت دیدگان و شهروندان است.
تجربه ایران در جنگ تحمیلی نیز مؤید این است که جامعهای که از جنگ عبور میکند در توسعه ی اقتصادی،فرهنگی،سیاسی و نظامی قدرتمندتر می شود، مشروط بر اینکه سیاست گذاران و دلسوزان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تمرکز بر نخبگان،جامعه دانشگاهی و مردم را اولويت قرار داده و به جوانان و آیندهسازان سرزمین عزیزمان اعتماد کرده و متمرکز شوند .