✍ سروش خزان
به باور نویسنده فقر حالتی است که در آن ساختار عمومی زندگی یک اجتماع به مشقت و مرارت و محنت میگذرد و تمامی ارکان آن بهم میریزد و عواقب مصیبت بار آن به علل متفاوت بر کمیت و کیفیت یکان یکان افراد اجتماع تاثیر منفی شدید مینهد و باعث میشود بند بند سطح مطلوب و مناسب آن از هم بگسلد و استانداردهای آن به سیر نزولی و قهقرایی سیر نماید و مادیت و معنویت یک زندگی را درگیر میکند و هر روز آمار فراوانی فقر مطلق فزونی میگیرد.
با این پیشینه کوتاه
صاحب قلم، در این یادداشت به وادی مادی گرایانه فقر نمیپردازد بلکه به بُعد معنوی آن بعنوان یک متغیر با معنا و اثرگذار اهمیت میدهد و قلم میراند.
نگارنده معتقد است که گرانی بصورت خاص و فقر بصورت عام؛ ستون فقرات نظام معنوی یک اجتماع و ساختار آگاهند آن که مفهوم بنیادی و بنیانی اعتماد میباشد را به مخاطره میاندازد.
با گرانی و فقر: محبتهای اجتماعی در هنگام وقایع قهریه عام طبیعی همانند سیل و زلزله از بین خواهند رفت و به اصطلاحی کسی به حال کسی دل نمیسوزاند. استفاده و برداشت از محیط زیست و منابع طبیعی به اوج نابودی میل خواهد گرفت. میراث کهن و دستاوردهای فرهنگی (آئینی و نوائی و آوائی) به محاق میروند و گفتگو در باب آن حذف خواهد شد.
با فقر: هنر همزیستی مسالمت آمیز از بین خواهد رفت، امنیت آدمیان نسبت به هم وجود نخواهد داشت، کیفیت نادیده انگاشته میشود و کمیت به حد ممکن فراوانی آن در زندگی افراد اجتماع میرسد.
با گرانی و فقر: امورات علاقمندانه و خیرخواهانه تباه میشوند، دلرحمی برای همدیگر وجود نخواهد داشت، جرائم فزونی مییابند، پروندهها فراوانی و سیستم ترمیمی به کناره میرود و جای خود را به رویه تنبیهی میدهد.
با گرانی و فقر: جوانان دل در گرو عشق و علاقه و تشکیل زندگی و ایجاد خانواده ندارند و تجرد و طلاق و پیری دورههای سنی جمعیت، ناهمسان و نامتوازن و بهم میریزد.
با گرانی و فقر: تراز منطقی دخل و خرج زندگی بهم میریزد و دستمزد و حقوق و مزد و مواجب بگیران نمیتواند عملکرد خلاقانه و نوآورانه و شکوفاگرایانه داشته باشند.
گرانی و فقر: سراسر، سراسیمگی و سرگردانی و مصیبت و معضل و مشقت است و عوارض آن جان و جسم، روح و روان و کالبد اجتماع را مریض و بیمار و تب آلود میکند.
از گرانی و فقر: فروتنی بیرون نخواهد جُست، بلکه فلاکت و فروپاشی سایه خواهد گسترانید؛ مودت و مدارا، محبت و معرفت (معرفت به معنای عام آن) به حداقلترین وضعیت ممکن، سیر مینماید و دو قطبی و چند قطبیها ایجاد میشود.
از رذیلتهای این پدیده پلید و پلشت زایش آلام و آسیب در حوزه عمومی شامل اقتصاد و فرهنگ و سیاست و بهداشت و غیره است که انشعاب آن سختیهای سهمگین و دردهای بیدرمان و رنجهای بیرهائی میباشد.
در نتیجه میطلبد که سیستم مملکت گردانی کشور با رویکرد تحول خواهی در نظام اداری و با استناد به نام گذاری سال (مهار تورم) چارههایی اساسی بیندیشند، نظارتهای بدون مصلحت داشته باشند، قوانین قابل اجرا و بدور از انتزاع وضع نمایند و اجرائیون با قوت قانون گرایانه و قامت شجاعانه، امورات اجرائی را عملی کنند.