2023-06-06

پایگاه خبری هزارپیشه

بروزترین پایگاه خبری استان ایلام


Warning: sprintf(): Too few arguments in /home/hezarpi2/public_html/wp-content/themes/newsphere/lib/breadcrumb-trail/inc/breadcrumbs.php on line 254

⏪اربعین ائتلاف بر محور ولی خدا/عبدالصاحب ناصری

[اربعین؛ ائتلاف بر محور ولی خدا]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍ عبدالصاحب ناصری ـ ایلام

ولی خدا، جان لبریز از محبت همهٔ بندگان خداست. ولی خدا، کانون مودّت و عاطفه ورزی و فداکاری و مشکل گشایی و راهنمایی و راهیابی است.
ولی خدا، صراط اقوم و سراج منیر و پناه حصین است.

ولی خدا، انسان کامل و کمال انسان و اسوه و مربی و معلم بشر است.
ولی خدا، تجلی تمامی فضیلیت هاست.
ولی خدا، کشتی نجات و ساحل امان است.
ولی خدا، حبل الله است.

ولی خدا، قرارگاه بی تشویش و تلاطم تمام بی قراران به ستوه آمده از توفان ناملایمات است.

و حسین -ع- ولی اعظم خداست و اربعین مظهر تمسک و توسل و تولای به ولی الله!

امسال (چهارشنبه شب ۱۳۹۸/۷/۱۷) به لطف خداوند، توفیقی دست داد تا در معیت دوستان اهل معرفت و محب اهل بیت ـ ع ـ در آیین پیاده روی اربعین مشارکت داشته و در متن تجربه ای واقع شوم که هر کس روایتی از آن دارد، از زاویه ای و با عینکی خاص در آن نظر افکنده و به پیمانهٔ خویش،به پیمایش این اقیانوس پرداخته است!

وقتی از گیت ها و گذر مرزی می گذری و در بستر این جریان زلال جاری می شوی، اولین ویژگی اش این است که تشخص ها و تمایزها کناری نهاده می شوند و همه به یک نام خوانده می شوند: « زائــــــــــــر »
و “زائر”، ” قاصد ” است و ” عازم “.

در ازدحام متراکم و در هم تنیدهٔ جمعیت زوار، حائز یک وصف جمعی می شوی، قطره ای رسیده به دریا که دیگر قطره نیست، دریاست! کم و گم نمی شوی، اما هویتی دیگر می یابی، از این پس تو هرکس، با منصب یا بی منصب، و هر کجایی و از هر تبار و ملیت و با هر سلیقه و سیره و کیش و آیین که باشی، «زائر حسینی » و « زائر حسین » شدن، شرافتی است عظیم که ادب و آداب خاص خود دارد. ساعت به نیمه های شب رسیده و ما در انبوه متراکم وسایل نقلیه، با اتوبوس مرز را به قصد نجف اشرف ترک می کنیم.

نماز جماعت صبح پنج شنبه را درنوازش نسیم سحری و در صفای بی تکلف حیاط منزلی در شامیه گزاردیم که قسمتی از آن را درختان خرما و انار در برگرفته بود و تصویر و حسی خیال انگیز، خلق می کرد.

صبح پنج شنبه در نجف اشرف، امواج بلند جمعیت ما را به ساحل مضجع نورانی مولی الکونین رساند تا دل شیدا را در عزای فخر اولاد بشر به دست و دامانش سپاریم و لحظاتی از بهشت حضور در ساحت ربانی اش، را در قاب جان به جاودانگی گیریم و میهمان مائدهٔ معنوی مولی باشیم و سر ارادت برآستان کرامتش نهیم.

پس از زیارت حضرات هود و صالح و اهالی ابدی وادی السلام، گام در مسیر پیاده روی اربعین گذاشتیم. عمود (۱) جامع و حسینیه فاطمهالزهراء مبدأ حرکت ما بود و تا کربلای معلی بیش از ۱۴۵۰ عمود فاصله داشت.

اولین عمود را که پشت سر می گذاری ابرهایی که از اولین لحظات سفر اندک اندک شکل گرفته اند، مستعد باریدن می شوند.
بارانی به وسعت همهٔ عمر و حضورت در هیآت و مجالس عزای حسین-ع- آغاز می شود و سیل آسا تو را به اعماق خاطرات کودکی ات -که مادر بر دوش و کولَت حمل می کرد و در نیمه های مجلس عزاداری بر دامان مهرش خوابت می گرفت – پرت می کنند، نجواهایت با خود شروع می شوند:

” الا ای همسفر، کمی آهسته تر، مرا با خود ببر! “، ” از نجف تا کربلا، یکسره می آید ندا، جان تو، جان حسینم، ای زمین کربلا “، ” ای همسفر زینب، رفتیم و خدا حافظ، ای تاج سر زینب رفتیم و خدا حافظ “و…
تندر تند پرسش ها در تنهائی ات بر تو می تازند، به محاصره ات می پردازند و به تأمل و پاسخ وادارت می کنند:

ـ” اگر سال ۶۱ هجری می بودی، در کدامین اردوگاه بودی و طناب خیمه ات را به خیمهٔ کدامین یک گره می زدی؟ حسین ابن علی یا عمر ابن سعد؟ ”

ـ “اردوگاه حسین -ع- اردوگاه حق گزاران است، کدامین حقوق فوت شده مانع حضور تو در این اردوگاه است و برای جبران آن چه داری؟ ”
ـ ” جبههٔ حسین -ع- جبههٔ احراری است که جان هایشان بر مرکب تیغهٔ شمشیر سوار است، جبههٔ اخلاق و اخلاص و استدلال و ایمان و منطق و معروف و خیرخواهی است، استعداد تو برای حضور در این جبهه به چه میزان است؟”

ـ ” کربلای حسین -ع- میدان حمایت از مظلومیت سرخ و مکتب اعانت ستمدیده و خصومت با ستمگر است به حسب ” کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً ”
و …
در گرفتاری این محاکمه و محاجّه، چنان غوطه وری که از همراهانت گم می شوی! جا می مانی، جلو می زنی، می مانی، درمانده! محشر و واویلایی درونت برپاست!

گاهی که از ستیز درون رها می شوی، هزاران جلوهٔ زیبا از محبت، جان خسته از جدال با خویشتن ات را می نوازند! تا دیدگان برد دارند، موکب زده اند! کودک، نوجوان، جوان، میانسال، پیر و کهنسال، از زن و مرد، هر کس در اکرام میهمان حسین-ع- به احسن وجه می کوشد!

در عرصهٔ خدمتگزاری به زوار حسین-ع- به اعتبار میزبان که حسین -ع- است، شیخ و کبیر و صغیر قبیله و عشیره، دستار از سر بنهاده و کمر به خدمت بسته و فریادها به ” هله بالزّوار الحسین ” بر آسمان است.

دیدم از هر سن وصنفی ،زن ومرد،در مسیر زوار دو زانو نشسته، سینی هایی پر از مواد غذایی روی سر گذاشته و در نهایت ادب اینگونه دعوتت می کنند:
” تفضل یا زایر “، ” هله زایر” گروه هایی مدام راه را آب می زنند، جاروب می کنند، با پاشیدن آب بر سرو رویت خنکت می کنند، بر کف دستانت عطر می مالند، به نوشیدن آب و شربت دعوتت می کنند و… خلاصه هر کس به شیوه ای در برابر عظمت حسین، دست ارادت بر سینه نهاده و متواضعانه قامت به خدمت خم کرده است. غربت در این وادی واژه ای بیگانه است.

اینجا، همگان درشعاع محبت حسین ابن علی اند !
با گذر از کنار هر عمودی، فضیلتی از فضایل محبان حسین-ع- چهره به جمال می گشاید که ذکر یکایک آنها از طاقت این مجال تنگ خارج است.

وقتی به کربلا می رسی و گنبد طلایی بر جانت طلوع می کند، حس و حالی وصف ناشدنی می یابی. مغناطیس وجود حسین، وجودها را به سمت خویش می کشد.

اینجا مجمع جهانی بشریت است، از هر کیش و کشور و نژاد و نسل و نسب، آدم آمده است!
با سعی میان “صفای حسین” و “مروهٔ عباس” زائران، زیارتشان را به کمال می رسانند و بر گردا گرد حرم ارباب عشق و سالار شهیدان و در نصرت و یاری امام مظلوم غریب که فریاد برآورد:
” هل من ناصر ینصرنی ” آوای اجابت لاینقطع اینگونه بر آسمان است: ” لَبیــــــــــکَ یـا حسیــــــــــنُ ”

در شکوه این کنگرهٔ عظیم، و در پاسداشت فداکاری شهدای باوفای کربلا، آنچه بر ما انسان های عادی آشکار می شود تحقق این وعدهٔ الهی است که: ” ان الله لایضیع اجر المحسنین ” و این جنبش بی بدیل جهانی قطره ای از پاداش این جهانی کسانی است که فداکارانه در راه خدا جهاد و جانفشانی نمودند.

زیارت اربعین، تجربه و تجلی ابراز مودت و محبت و تولای محبان حسین به مولایشان و به همدیگر است.
کنگرهٔ عظیم اربعین، اعلان برائت از هر ستم و ستمکار در هر وجهی از وجوه آن در اقطاب عالم است.

پیاده رفتن در راه کربلا باید تمرین و سرآغاز رفتن در مسلک حسین باشد.

زیارت اربعین سهم و کسر بزرگترش از آن کسانی است که به هر سبب امکان حضور در این راهپیمایی را نیافته، اما در این روز به احترام امامشان از جا برمی خیزند و رو به جانب کربلا می کنند و دست ارادت و محبت بر سینه می گذراند و از راهی دور، اما با دل و جانی پیوسته به دل و جان مولایشان، سلامی از سر صفای باطن می کنند.

اربعین، بیعت با فضیلت های فراموش شده و ارزش های از یاد رفته است.
اربعین، اجماع و ائتلاف بشریت تشنهٔ اخلاق و عاطفه و محبت بر محور ولی خدا، حسین – علیه آلاف التحیه و الثناء – است.

و سرّ این اجماع جهانی را باید در حدیث رسول امین صادق مصدق جست که فرمود: ” ان للحسین فی قلوب المؤمنین حراره لن تبرد ابداً ”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *