بازدید از ویرانیها تنها عملکرد مدیران تصادفی

دکتر کیومرث چراغی
در چند روز اخیر اخبار متنوع و البته ناگواری از سیل، تصادف زنجیرهای، نابودی محیطزیست و… ذهن جامعه را درگیر خود کرده است.
اتفاقاتی که هر کدام در نوع خود خسارات مالی و جانی غیرقابل جبرانی را به بار آورده و نکته جالب توجه در هر کدام از این اتفاقات حضور قهرمانمآبانه مسئولینی است که برای تشریح و توجیه این حوادث با حضور میدانی خود و با تیمی زبده از بهترین تصویربرداران و خبرسازان حضور پیدا میکنند!!!
در دو سال اخیر شاید بزرگترین اتفاقی که بیشترین ضربه را به اقتصاد کشور و بویژه سرمایههای خرد خانوارهای ایرانی زد به عبارتی «قتلگاه خونینرنگ بازار سرمایه» یا همان «بازار بورس ایران» بود که هر کدام از مسولین کشور در یکسال اخیر نسخههای متفاوتی برای درمان نوشتند و بازدیدهای اتفاقا سرزدهای انجام دادند که نتایج آن انصافا به آرامش ابدی بیمار انجامید:
“مرگ سرمایه”
بهترین عنوانی که این بیمار به آن نائل شد
زلزله کرمانشاه و سیل استانهای شمالی و غربی کشور در سالهای گذشته که خسارات بسیاری به بار آورده، امروزه مشمول مرور زمان شده و در سایه هجوم روزانه اخبار به فراموشی سپرده شده است.
دریاچه ارومیه و تالابهای کشور در حال محوشدن هستند و زایندهرود تا قیامت عقیم شد!
شاید بسیاری از ما سادهانگارانه این مطالب را ناشی از قهر طبیعت بدانیم یا تحریم را به عنوان کلید واژه تمام نواقص و نارساییها برای مدیران ما نقش سپر محافظ را بازی کند
اما سوال اصلی این است که نقش مدیریت و حکمرانی در جلوگیری از این مسائل چیست؟
در حادثه تصادف زنجیرهای خوزستان، رییس پلیس راهور اعلام کردند هیچ کدام از کیسههای هوای خودروها باز نشده است!!!
آیا این هم قهر طبیعت است؟
در استان خوزستان باران ببارد منجر به آبگرفتگی و سیل میشود و اگر نبارد منجر به خشکی کارون و کم آبی!!!
آیا لازم است طبیعت خود را با مدیران ناکارآمد و تصادفی و عموما غیر تخصصی ما هماهنگ کند!!!؟؟
کاش به جای بازدید از فجایع که مصداق بارز مجرم به صحنه جرم باز میگردد، به اصول صحیح مدیریت تخصصی عالمانه و مبتنی بر شایستهسالاری برگردیم.
ای کاش مسئولین بلندپایه از مرکز اتاق فکر انتصابات ملی و استانی بازدید میکردند تا هر کسی سرجای خودش قرار میگرفت!
بازدیدهای بیاثر و فاقد ضمانت اجرا که بیشتر مصداق شوآف و نمایش رسانهای است، کاملا شبیه حضور در مراسم ختمی است که برای تسلای بازماندگان برگزار میشود.
متاسفانه روند انتصابات فامیلی، گعدهای و عروس و دامادی کار را به جایی رسانده که ادیب فارسی بر مسند صنعتنفت و مهندس هستهای بر کرسی شهرداری و مهندس عمران بر جایگاه هستهای تکیه میزند!
چنانکه گاهی فکر میکنم شاید اینها فقط یک اشتباه تایپی است که شاعر جای قافیه و ردیف را برعکس نوشته است!!!
آری شاید خیلی از مدیران ما حاصل اشتباه تایپیاند و آیا واقعا این روند ادامه دارد؟؟؟